معنی فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن, معنی فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن, معنی tاsb lcbj، تfاi lcbj، kudmf sاoتj، ocاf lcbj jا/اl sاoتj، tاsb abj، تfاi abj، fgااec lcbj, معنی اصطلاح فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن, معادل فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن, فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن چی میشه؟, فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن یعنی چی؟, فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن synonym, فاسد کردن، تباه کردن، معیوب ساختن، خراب کردن ناپاک ساختن، فاسد شدن، تباه شدن، بلااثر کردن definition,